زنان-فرهنگی-اجتماعی

با هدف مطرح ساختن نام زنان ایران-استان هرمزگان-شهربندرکنگ ومعرفی فرهنگ-آداب و رسوم مردم بندرکنگ

زنان-فرهنگی-اجتماعی

با هدف مطرح ساختن نام زنان ایران-استان هرمزگان-شهربندرکنگ ومعرفی فرهنگ-آداب و رسوم مردم بندرکنگ

ماه رمضون بچگی هامون

      ماه رمضون و دنیای پرهیاهوی مردم شهر دردل تاریک شب،که این شب ها شبیه شب های ساکت و بخواب رفته دیگر ماهها نبود.ساعت از نیمه شب گذشته،خستگی،استراحت و خواب، در فرهنگ لغت این شب ها بندرت معنی می شدند.در عالم کودکی،بازی و شر و شورش را همراه با یک عالم عرق بدنِ عجین شده با گرد و خاک کوچه مزه می کردیم(گازی خیزی،کنچیل و سبخ) وماسیدن گردوخاک ومزه شورتن را بخاطر معاف شدن از آب تنی و حس کردن بیشتر این ساعات،از بزرگترها پنهان می کردیم ولی شستشوی بی دقت پاها و نقش بستن گل و لای برروی دمپایی انگشتی ابری(نعال کلنچی یا دوبندی) یکی از همرزمان همانا و صدور حکم تبعید به حمام همانا(جونشور و گاهی گتیعهء دبش مادربزرگ و سطل پرازآب خنک اختصاصی او وصابون لایفبوی اصل انگلیسی).

    یه وقتایی رگ سیاست بچگانه مان بالا می زد و همان ابتدای بازی هرچه خاک و خوله کوچه بود به سروروی هم می پاشیدیم تا بعد ازمانور اساسی درمقابل دیدگان بزرگترها جواز ورود دسته جمعی مان به حوض کوچک پدربزرگ به اتفاق بچه های فامیل و همسایه صادر شود وامروز در عجبم که چطور همه ما در آن حوض کوچک جا می شدیم؟یا ما چثه مان خیلی کوچک بود ویا دل هایمان بزرگ... بازی و دید وبازدید های شبانه رمضان تا ساعات نزدیک سحر ادامه داشت،کمتر اتفاق می افتاد شاهد سفره سحری باشیم،خستگی و سیری(از خجالت شکم درآمدن بعد از  صرف انرژی برای بازی) عواملی بودند که اجازه می دادند از این ساعت چشم پوشی کنیم.البته صدای مراد(خدایش رحمت کند) درواژه های گُم گُم سحری(قوم قوم سحری) و طنین انداختن ضرب دهلش چشم های گرم و پرخوابمان را برای لحظه ای سردو هوشیار می کرد ولی بمحض دورشدن...

     روزها با خوابیدن تا لنگ ظهر،رمضان بچگی هایمان را تفسیر می کردیم.۱۲ ظهر به بعد که بیدار می شدیم چشممان به قابلمه روی اجاق و گوشمان به صدای پسرنوجوانی بود که درکوچه داد می زد :«باروتی گرم ونرم...».بساط غذا که براه می شد مهمانی تلویزیون شبکه امارات را هم از دست نمی دادیم.یادش بخیر سریال کویتی (شاه بندر و کامل الاوصاف الّی یخوّف ولا یخاف)-سریال مصری و برنامه(افتح یا سم سم ابوابک نحن الاطفال)-کارتون(جونگر)...با پایان یافتن برنامه مورد علاقه مان بوی خوش دسرها(فرنی-ارروت-پیشو-ژلی-ساگو) ماراراهی آشپزخانه می کرد تا یک دعوایی هم برسرخوردن ته دیگ این دسرها براه بیندازیم...عصرودمدمای غروب بازاربردن و آوردن دسرها و خوراکی ها از خانه همسایه و فامیل گرم بود.وقت افطار روزه داران واقعی ما بودیم و شکم های ریاضت کشیده مان ! گوش به اذان و چشم به سفره در پی ذخیره نمودن انرژی لازم برای پروسه بازی و شوروهیاهوی شبانه در دل کوچه بودیم.

مراسم نیمه شعبان در بندرکنگ

روزهای پایانی نیمه اول ماه شعبان ، بازار بندرکنگ رونق خاصی دارد ،عمده فرو شی ها - قنادی ها وسوپرمارکت ها شلوغی چشمگیری دارند.روز چهاردهم شعبان دو مراسم در پیش رو دارد:خیرات و دیگری حلحلو . تخم مرغ – زولوبیا - کیک فنجانی- شیرینی محلی - تنقلات ( کیک-پفک-چیپس- شکلات- آجیل-  ظروف یکبا ر مصرف و…) جزء لیست خرید سرپرست خانواده میباشد.(سال های اخیر شاهد حضور بیشتری از بانوان بندرکنگ برای خرید این اقلام هستیم.عمده فروشی مرحوم ق-ص و پسران....)

عصر روز چهاردهم شعبان،مردان خانواده بعد از خواندن نمازعصر در مساجد شهر ، یکسره به زیارت قبور اموات خود رفته و بر ایشان فاتحه می خوانند. زنان خانواده نیز بعد از خواندن نماز عصر به تلاوت قرآن پرداخته برای اموات درخانه فاتحه می خوانند و نیت می نمایند در راه خدا - حضرت رسول(ص) و بزرگان و با ذکر نام امواتشان مواد غذایی تهیه شده را خیرات نمایند. تخم مرغ آب پز و زولوبیا با نام محلی (زٍلیبی) از جمله قدیمی ترین مواد غذایی هر خیرات است.  

معمو لا پسران یا د ختران کوچکتر خانواده خیرات (موادغذائی)را به منزل همسایه و بستگان میرسانند. سایر همسایگان و بستگان نیز چنین روالی را طی می کنند.گفته میشود این بده بستانها باید به عدد 7 برسد. بعضی دیگر از خانواده ها به پخت هریسه(یک نوع حلیم)  - آش - نخود- حلوا و گاهی غذاهای مدرن ما نند پیتزا اقدام می نمایند. که در اینصورت از ظروف یکبار مصرف استفاده می شود(هر چند ریختن غذای گرم در این ظروف مناسب نیست ولی نیت کم کردن زحمت طرف مقابل مبنی بر شستشوی ظرف است)

 

حلحلو را میتوان کلمه ای با ریشه عربی تصور کرد،(حلو حلو) یعنی( شیرینی ، شیرینی). کودکان در این مراسم از بزرگان می خواهند که به آنها شیرینی بدهند. تصور من این بود که ((هلهلو)) بگونه ای کلمه بومی هلهله و شادی است هرچند عملا این کلمه در محاورات بکار نمیرود. درست از لحظه ای که مردان بندرکنگ پس از خواندن نماز مغرب به منزل باز میگردند انتظار کودکان برای شروع مراسم حلحلو به پایان میرسد. دسته دسته دختران و پسران با ذوق و شوق کودکانه خود کوچه ها و خیابان ها را مملو از شور و نشاط می گردانند. درب هر خانه ای باز است. کودکان یکصدا کلمه حلحلو را تکرار و اعلام وجود می کنند تا صاحب خانه سهم آنان را بدهد.

اوایل، آجیل مخصوصی(مرکب ازنخود،کشمش،انجیر،نقل،ذرت، بادام، گردو) برای این شب تهیه می شد. ولی امروزه که ذائقه کودکان تغییر یافته و گوئی بزرگان نیز تسلیم این خواسته هستند تا مواد مغذی و مفید را از سبد خانواده حذف و تنقلات با کمترین ارزش غذائی جایگزین آ ن سازند.پفک، چیپس،بسکویت،کیک،آب نبات، شکلات،آدامس و حتی یخمک!مملو از مواد و رنگهای افزودنی و مضر برای کودکان حلحلو کودکان امروزی بندرکنگ است.

لباس نو،نقش و حناء دست و پا،استفاده از زیور آلات دنیای بانوان و دختر بچه ها را رنگین و پرنشاط می سازد.توضیحات بیشتر در پست حلحلو ....

روز جوان و توجه دولت و خانواده

روز جوان بر تمامی جوانان مبارک باد.

گاهی مناسبت ها،نیازها و توجهات اساسی را یادآور می شوند.روزجوان مرابیاد قانونی انداخت که مجلس آنرا تصویب نموده و دولت آنرا به اجراء نگذاشته است(قانون تسهیل ازدواج جوانان).یادم می آید استاد درس (بودجه ریزی دولتی) چنین می گفت که :(درکشورماایران بهترین مصوبه ها و قوانین تصویب می شوند ولی کمترشاهد اجرا یا اجرای مناسب آن قوانین هستیم)....سازمان ملی جوانان و سایر ارگان های دولتی و غیردولتی که فلسفه وجودی آنان دغدغه های جوانان است با درخواست از دولت برای اجراء این قانون می توانند حل نسبی بسیاری از مشکلات جامعه جوان ما ایرانیان را بارمغان آورند. ماههای اخیر مجبوربه شنیدن واژه (ازدواج موقت) بودیم.درمانی(به زعم مسولین وقت:خصوصا صحبت هایی که جناب محمدی وزیر محترم کشورداشتند) که شاید در کوتاه مدت ضرری نداشته باشد ولی زیان های جبران ناپذیری در بلند مدت می آفریند.زن و گاها فرزندان بی پدر، قربانی این رابطه هستند.

خانواده ها نیز می توانند نقش موثری در تسهیل ازدواج جوانان داشته باشند.کاهش سطح توقعات مادی، می تواند یکی از مولفه ها باشد.فرهنگ و سنت ازدواج در بندرکنگ، طی سالیان متمادی پیشتاز آسان گیری شرایط ازدواج جوانان بوده است.بگونه ایکه داماد، سالیان سال اجازه بیتوته در منزل خانواده همسرخود دارد(تا وقتیکه اقدام به ساخت خانه برای خانواده خود نماید) البته آسیب شناسی این سنت نیز قابل تامل است.