فریدون
جمعه 20 اردیبهشتماه سال 1392 ساعت 02:35 ب.ظ
5_ وطن و جهان وطنی (ناسیونالیسم و اینترناسیونالیسم)
ملی گرایی در کشورهای مختلف تعابیر و برداشتهای متفاوتی از آن میشود ، درکشورهای کوچکتر و ضعیف سعی می شود با توجه دادن به آن ، مردم خود را برای دفاع از هجومهای احتمالی کشورهای بزرگتر آماده سازند . ما با دو واژه ملی گرایی ( ناسیونالیسم ) و میهن دوستی ( پاتریوتیسم ) روبرو هستیم که نا آگاهانه معادل هم دانسته می شود درحالیکه اختلاف اساسی باهم دارند . ملی گرایی یا همان وطن پرستی در جهان مصیبتهای زیادی به بار آورده. در اروپا فاشیسم و در کشورهای عربی پان عربیسم دستاورد آن بوده است . روسو و مونتیسکو را می توان پیشتازان میهن دوستی ، و ناپلئون پیشتاز ملی گرایی دانست ، در جهان عرب هم این جمال عبدالناصر رهبر فقید مصر بود که شعار پان عربیسم با اعتقاد به یکپارچگی کشورهای عربی را مطرح ساخت . دلیل به بار ننشستن پان عربیسم در فرصتی دیگر به آن خواهیم پرداخت . احساسات ملی ریشه در تفکر ساخت جامعه ای که در آن هویت زبانی ، فرهنگی ، نژادی و مذهبی ، مبتنی بر نوعی وابستگی خویشاوندی - قومی – تاریخی دارای اهمیت است ، دارد . آنجا که تصور ذهنی مردم یک جامعه از واقعیتهای تاریخی اهمیت بیشتری پیدا می کند به سوی وطن پرستی سوق پیدا میکند و بر عکس آن وطن دوستی را اشاعه می دهد . ماکس ویر ملت را بزرگترین گروهبندی مردمِ معتقد به دارای نیای مشترک تعریف می کند و منتسیکو اصل جغرافیا را برای تعریف خود از فرهنگ یک ملت به کار می برد . در نتیجه می توان گفت که شرایط ژئوفیزیکی و اقلیمی شدیدا بر راه و روش مردم و همینطور راه و رسم زندگی آنها تاثیر گذار بوده . حتی در قرن بیست و یک انسان برای رسیدن به خود باوری (اتکاء به نفس) راه درازی در پیش رو دارد ، انسان هنوز با وجود دستاورد علمی شگرف ، بازهم نمی تواند و یا نخواسته بدون آرمان و با اتکا به خِرد خود زندگی کند ، در قرون وسطی آرمان مسیحیت در اروپا رواج داشت که با تضعیف آن بعد از رنسانس ، کلیسا تضعیف شد و دیگر چیزی نبود که مردم یک کشور را در مقابل دشمنان متحد سازد . رواج ملی گرایی برای غلبه بر این کمبودها بود که شدت گرفت علاوه بر آن ملی گرایی به تقویت روحیه سربازان کمک شایانی می کرد و در عرصه اقتصاد هم حمایت مردم در خرید کالای داخلی به شکوفایی آن کمک زیادی کرد . با وجود این ملی گرایی در قرن بیستم جهان را تا لبه پرتگاه نیستی پیش برد فاشسم و دو جنگ جهانی هزینه سنگینی بود که مردم پرداخت نمودند ، اما میهن دوستی مفهومی است ناظر بر عشق و علاقه به میهن ( سرزمین اجدادی ) و مردم ، و آمادگی برای هرگونه فدکاری و پاسداری از استقلال سیاسی و رشد اقتصادی و دفاع از هویت ملی و فرهنگی . میتوان گفت میهن دوست کسی است که ضمن علاقه مندی به سرزمین نیاکان خود و تلاش برای شکوفایی آن نسبت به مردمان کشورهای دیگر نگاهی خصمانه و نژادپرستانه ندارد . اما جهان وطنی که هدفش برداشتن مرزهای کشوری می باشد نقطه مقابل وطن پرستی ( ملی گرایی ) است . با وجود این خیلیها هستند که ضمن دفاع از سرزمین مادری معتقدند که کشور هم وظیفه دارد شرایطی برای زندگی سعادتمندانه ملتش ایجاد کند . سعدی می گوید : " سعدیا حب وطن گرچه حدیثی است صحیح (درست) نتوان زیست به ذلت (مُرد به سختی) که من اینجا زادم " رابطه مردم و کشور جاده یکطرفه نیست که فداکاریهایش توسط مردم صورت گیرد ولی مردم رفاه و امنیت نداشته باشند . شیخ بهایی می گوید : " این وطن مصر وعراق وشام نیست این وطن جایی است که اورا نام نیست "
تا فرصتی دیگر ....
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
5_ وطن و جهان وطنی (ناسیونالیسم و اینترناسیونالیسم)
ملی گرایی در کشورهای مختلف تعابیر و برداشتهای متفاوتی از آن میشود ، درکشورهای کوچکتر و ضعیف سعی می شود با توجه دادن به آن ، مردم خود را برای دفاع از هجومهای احتمالی کشورهای بزرگتر آماده سازند .
ما با دو واژه ملی گرایی ( ناسیونالیسم ) و میهن دوستی ( پاتریوتیسم ) روبرو هستیم که نا آگاهانه معادل هم دانسته می شود درحالیکه اختلاف اساسی باهم دارند .
ملی گرایی یا همان وطن پرستی در جهان مصیبتهای زیادی به بار آورده. در اروپا فاشیسم و در کشورهای عربی پان عربیسم دستاورد آن بوده است .
روسو و مونتیسکو را می توان پیشتازان میهن دوستی ، و ناپلئون پیشتاز ملی گرایی دانست ، در جهان عرب هم این جمال عبدالناصر رهبر فقید مصر بود که شعار پان عربیسم با اعتقاد به یکپارچگی کشورهای عربی را مطرح ساخت . دلیل به بار ننشستن پان عربیسم در فرصتی دیگر به آن خواهیم پرداخت .
احساسات ملی ریشه در تفکر ساخت جامعه ای که در آن هویت زبانی ، فرهنگی ، نژادی و مذهبی ، مبتنی بر نوعی وابستگی خویشاوندی - قومی – تاریخی دارای اهمیت است ، دارد . آنجا که تصور ذهنی مردم یک جامعه از واقعیتهای تاریخی اهمیت بیشتری پیدا می کند به سوی وطن پرستی سوق پیدا میکند و بر عکس آن وطن دوستی را اشاعه می دهد . ماکس ویر ملت را بزرگترین گروهبندی مردمِ معتقد به دارای نیای مشترک تعریف می کند و منتسیکو اصل جغرافیا را برای تعریف خود از فرهنگ یک ملت به کار می برد . در نتیجه می توان گفت که شرایط ژئوفیزیکی و اقلیمی شدیدا بر راه و روش مردم و همینطور راه و رسم زندگی آنها تاثیر گذار بوده .
حتی در قرن بیست و یک انسان برای رسیدن به خود باوری (اتکاء به نفس) راه درازی در پیش رو دارد ، انسان هنوز با وجود دستاورد علمی شگرف ، بازهم نمی تواند و یا نخواسته بدون آرمان و با اتکا به خِرد خود زندگی کند ، در قرون وسطی آرمان مسیحیت در اروپا رواج داشت که با تضعیف آن بعد از رنسانس ، کلیسا تضعیف شد و دیگر چیزی نبود که مردم یک کشور را در مقابل دشمنان متحد سازد . رواج ملی گرایی برای غلبه بر این کمبودها بود که شدت گرفت علاوه بر آن ملی گرایی به تقویت روحیه سربازان کمک شایانی می کرد و در عرصه اقتصاد هم حمایت مردم در خرید کالای داخلی به شکوفایی آن کمک زیادی کرد . با وجود این ملی گرایی در قرن بیستم جهان را تا لبه پرتگاه نیستی پیش برد فاشسم و دو جنگ جهانی هزینه سنگینی بود که مردم پرداخت نمودند ، اما میهن دوستی مفهومی است ناظر بر عشق و علاقه به میهن ( سرزمین اجدادی ) و مردم ، و آمادگی برای هرگونه فدکاری و پاسداری از استقلال سیاسی و رشد اقتصادی و دفاع از هویت ملی و فرهنگی . میتوان گفت میهن دوست کسی است که ضمن علاقه مندی به سرزمین نیاکان خود و تلاش برای شکوفایی آن نسبت به مردمان کشورهای دیگر نگاهی خصمانه و نژادپرستانه ندارد .
اما جهان وطنی که هدفش برداشتن مرزهای کشوری می باشد نقطه مقابل وطن پرستی ( ملی گرایی ) است . با وجود این خیلیها هستند که ضمن دفاع از سرزمین مادری معتقدند که کشور هم وظیفه دارد شرایطی برای زندگی سعادتمندانه ملتش ایجاد کند .
سعدی می گوید : " سعدیا حب وطن گرچه حدیثی است صحیح (درست) نتوان زیست به ذلت (مُرد به سختی) که من اینجا زادم "
رابطه مردم و کشور جاده یکطرفه نیست که فداکاریهایش توسط مردم صورت گیرد ولی مردم رفاه و امنیت نداشته باشند .
شیخ بهایی می گوید : " این وطن مصر وعراق وشام نیست این وطن جایی است که اورا نام نیست "
تا فرصتی دیگر ....