معلمی یعنی .... ؟!

   از معلمی و معلم بودن و معلم ماندن در این یک دهه و اندی معلمی لذت برده ام و خواهم برد.دوستش داشته ام و خواهم داشت.برای ادامه آن لذت بردن ها و دوست داشتن ها و افتخار کردن ها و کوشا بودن ها و ... می خواهم  دانه دانه ترکش های جامانده از دوسال هرج و مرج دیدن ها و فریادزدن ها و تغییر ندیدن ها(که نه در محیط مدرسه،بلکه در رده ای بالاتر) را از تن هنوز امیدوار بیرون بکشم تا شاهد التیام زخم جا مانده باشم و نه درد وامانده. 

    می خواهم بگویم که این دوسال معانی جدید معلمی را دیده ام: 

   معلمی یعنی اگر بی انضباطی های اداره ذیربط رادیدی دم برنیاور. 

   معلمی یعنی بی انضباطی های اداره را اگر به مسول ذیربط انعکاس دادی،نه از سوی او که از سوی همنوعانت مریخی محسوب می شوی !   

   معلمی یعنی بی انضباطی های اداره را اگر به مسول ذیربط انعکاس دادی و افراد احیانا خاطی تذکری دریافت کردند،دوباره عین همان خطا تکرار خواهد شد ! 

   معلمی یعنی وقتی در جشنواره ای می خواهی شرکت کنی از اداره ات اطلاعات غلط دریافت کن. 

   معلمی یعنی وقتی نتیجه جشنواره را اعلام می کنند،نتیجه به تو ابلاغ نخواهد شد ! 

   معلمی یعنی بعد از دهها روز کسب رتبه در جشنواره،مسول ذیربط باافتخار بگوید من از رتبه شما(بخوانید منطقه آموزشی مربوط به خودش) بی خبرم ! 

   معلمی یعنی دستورالعمل جشنواره را مو به مو بخوان و آنها را بکار ببر ولی داوران جشنواره از این کارت ایراد بگیرند و دلیلی برای کسر امتیازت قلمداد کنند ! 

   معلمی یعنی طبق دانسته های تربیت معلم و دستوالعمل های ارسالی سوال طرح کن و شاهد آشفته سوالات امتحان هماهنگ پایه سوم راهنمایی باش ! 

   معلمی یعنی اشکالات سوالات سال جاری را شناسایی و نقد کن و به رویت و امضای سایر همکاران برسان و به مسولین مربوطه ارسال کن و سال آینده بازهم شاهد همان اشکالات باش ! 

   معلمی یعنی بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در جشنواره ای به همین نام تعجب دست اندرکاران ر ابرمی انگیزد !  

   معلمی یعنی اثر تو را به موقع به جشنواره ارسال ندارند و تو حرص بیجا بخور،چون نه امید شنیده شدن صدایت را داری و نه امید تغییری مثبت. 

   معلمی یعنی نامه ها و تشویق نامه های به نام تورا در کمد و سیستم بایگانی کنند. 

   معلمی یعنی منفعل باش و سنواتت را بگذران. 

   معلمی یعنی ... 

   شاید بر معانی و تعابیر فوق اضافاتی بنگارم و مطمئنا متن فوق ویرایش اساسی لازم دارد که اکنون فرصتی برای آن نیست. 

   پیش بسوی پاک کردن آنهمه معنا کردن های غلط...پیش بسوی تعابیر زیبا از معلمی...بقول یکی از دوستان اگر دیگران بگذارند...ولی من عزمم راسخ است بر جایگزین کردن معانی زیبا...به امید آنکه اجازه دهند هر معلمی تعابیر زیبایش از معلمی را حفظ و بلکه ارتقاء دهد... 

پ.ن۱:از یک دوست و همکار در تعریف از معلمی نقل شده است: 

  بنظر من معلمی تو این دو سال یعنی احترام به روابط ... یعنی اگه از ما بهتران مدیرت شدن حتی اگه روح معلم و دانش آموز و مدرسه را داغون کردند،فقط ازشون تعریف کن چون اگه انتقاد کردی زیر پا له ت میکنن و وقتی رفتی که حقتو بگیری از مسئولین بشنوی که حق با توئه اما برو و تحمل کن !! چون ایشان از ما بهترانن و ...
کاش میذاشتن لذت معلمی بهمون مزه بده
کاش به این حدیث شریف گوش داده بودن که قولوا الحق ولو علی انفسکم ....