زنان-فرهنگی-اجتماعی

با هدف مطرح ساختن نام زنان ایران-استان هرمزگان-شهربندرکنگ ومعرفی فرهنگ-آداب و رسوم مردم بندرکنگ

زنان-فرهنگی-اجتماعی

با هدف مطرح ساختن نام زنان ایران-استان هرمزگان-شهربندرکنگ ومعرفی فرهنگ-آداب و رسوم مردم بندرکنگ

بانوان ماندگار بندرکنگ

چندین سال قبل یکی از بزرگان فامیل بیمارشد،عدم تشخیص قطعی بیماری ایشان از سوی پزشکان،قرنطینه شدن و اجتنابشان از معاشرت با دیگران(باتصور واگیربودن بیماری) همه را به فکر واداشته بود.مادر من نیز مانند دیگر فامیل ها پیشنهادی داد...:مداوای ایشان بوسیله خانمی کنگی که تبحر خاصی درتشخیص بیماری یرقان دارند.....ایشان سه وعده بربالین بیمارحضوریافتند و هربار قسمتی از لاله گوش(پشت) با تیغ برش می دادند و با گرفتن قطراتی خون و ریختن آن در چشم بیمار و همچنین مالیدن پیشانی و مچ دست او،فامیل شاهد بهبودی تدریجی بیمارشان شدند البته با تجویز ایشان خوراندن مایعات گیاهی(ازجمله آب //خار ارو // که در این منطقه یافت می شود) به مدت دههاروز استمرار داشت.....مدتها بود که دوست داشتم پای صحبت خانم توانمند شهرمان بنشینم....

آمنه دهباشی کنگی معروف به زن تمیم... درب خانه را برایم گشود قد بلند و آثار قوی هیکل بودنش ابهت و جذبه آن موقع ها را که کودک و نوجوان بودم و برای خرید پارچه-کیف وکفش عید به اتفاق مادرم به سراغ اتاق معامله اش(اصطلاحی است که برای اتاق هایی که بانوان خانه، اجناس مورد نیاز خانم ها و خانواده شان به منظور فروش درآن چیده اند ، اتاق دلالی نام دیگر آن است. در پست حلحلو در این باره بیشتر توضیح داده شده است ) می رفتیم را زنده ساخت. باروی باز مرا به سوی اتاق نشیمن خود راهنمایی کرد ووقتی دلیل  آمدنم را فهمید بصورت متمادی خندید و مرتب زیر لب کلمات (ماشاء الله انشاءالله ....) تکرار  کرد. 

من:شما چگونه به توانایی خود در معالجه دیگران پی بردید ؟

..... ۲۶ سال پیش که برای عمل لوزه فرزندم به بیمارستان شیراز مراجعه کردم، هشت کودک دیگر نیز همراه با فرزندم به اتاق بستری منتقل شدند،پرستار بیمارستان که همسن خودم و دست تنها بود، باید به احوال تمام آنان رسیدگی می کرد .بصورت داوطلبانه نزد اورفتم با راهنمایی او و زیر نظر گرفتن کارهایش به او کمک کردم.حتی تزریق آمپول را از او یاد گرفتم.

من:آیا درمان های سنتی را از کسی یادگرفتید؟

....یادم نمی آید فرد خاصی در زمان خاص اینها را به من آموزش دهد بلکه بر حسب ضرورت و جسته و گریخته و گاهی بصورت آزمون و خطاء این معالجات را دنبال کردم.دهها نفر از فرزندان همسایه ها و فامیل هایمان را من به بدنیا آورده ام و مامای خوبی برای مادرانشان بعداز زایمان ها یشان بوده ام...حتی کودکانی که دربیمارستان متولد شده اند و یرقان داشته اند با تجویز من بهبودی خود را یافته اند(شستن بدن کودک با شیر گاو تازه و خوراندن مایعات خنک به او)پایم که شکست دکتر رفتم دکتر پایم را گچ گرفت و بدجوش خورد، لازم بود به مرکز یکی از استان ها مراجعه کنم تا با عمل جراحی و تعبیه پلاتین و هزینه کردن صدها هزار تومان معالجه شوم.به خدا توکل و به دانش خود اعتماد کردم و با درست کردن //پکاته// (ترکیبی از داروی محلی گوجن آسیاب شده+آب گرم+سفیده تخم مرغ محلی) و بستن محل شکستگی بهبودی کامل یافتم.حتی زخمی هم که در کنار شکستگی پایم بوجود آمده بود را هم التیام بخشیدم : پس از شستشوی محل زخم با آب سرم مقداری چای خشک را آسیاب کرده آن را برروی زخم گذاشته و مقداری فشار دادم ....

آیا سواد خواندن و نوشتن دارید؟

۵ سال تمام در کلاس های نهضت سواد آموزی شرکت کردم ولی هربار غم بزرگ از دست دادن یکی از فامیل هایم مانع تمرکزم و اخذ کارنامه قبولی ام می شدم.چیزی که موجب می شد من کلاس ها را رها نکنم تعهدی بود که نسبت به خودم و خانواده های دخترانی داشتم که آنها را به من سپرده بودند تا آنان را در رفت و آمدشان به کلاس همراهی کنم.....چون سالهاست فروشنده هستم جمع و منهای اعداد را خوب بلد بودم و بالاترین نمره ریاضی کلاس را همیشه من کسب می کردم.البته  معلم کلاس حواسش به من بود که سر جلسه و پای تابلو بچه ها را راهنمایی نکنم ! (این قسمت را با یک حالت معصومانه و خنده ای دلنشین بیان داشت)

معالجه و مداوای بیماران چه نقشی در اقتصاد خانواده تان دارد؟

دهها سال است که به کار تشخیص بیماری یرقان،شکسته بندی،تزریق آمپول ،داغ کردن پیچ،گرو(فکرکنم مربوط به لوزه باشد) ،سوراخ کردن گوش،مامایی،و حتی تشخیص بعضی بیماری های پوستی مشغولم ولی برای انجام هیچکدام از این کارها قبل یا بعد از اتمام معالجه مبلغ معینی درخواست ننمود ه ام بلکه بنا به رغبت و تشخیص بیمارو همراهانش دستمزدی ناچیز پرداخت نمود ه اند.

منظور از اصطلاح داغ کردن پیچ چیست ؟

البته وقتی به حج تمتع مشرف شدم آنجا توبه کردم و تصمیم گرفتم که هیچگاه اینکار را انجام ندهم.....درحقیقت قدما عقیده داشتند که چنانچه پدر خانواده شدید بیمار شود ، بدشانسی پیاپی برای خانواده اتفاق افتد ،مادر خانواده سقط کند ویا آخرین فرزندخانواده بمیرد،فرزند قبل از او (که فرزند آخر خانواده محسوب می شود) را باید نزد افرادی مانند ما بیاوردند تا پیچی (که حاصل خطوط دایره ای متحد المرکز مو می باشد) در بدن او پیدا شود و بوسیله ابزاری مانند میخ که بوسیله آتش داغ می شوند برروی پیچ مذکور قرار دهند(قسمت تحتانی میخ).من بچه آخرم سه ساله فوت شد و دیگری نیز قبل از زایمان ازبین رفت و وقتی بدن فرزند آخرم را بررسی کردیم ۱۸ پیچ را یافتیم که کارسختی بود همه آنها را داغ کنیم.....

آیا ابن همه تبحر و دانش خود را به فرزندانتان نیز آموزش داده اید تا آنان در زندگی شخصی خود بکار گیرند ؟

علاوه بر اینها من برمداوای حیوان نیز تسلط داشته ام.و فرزندانم در امر تشخیص بیماری حیوانات،زایمان و تیمارشان تسلط دارند ولی فرزند آخرم(پسرم) بصورت جدی اینکار را دنبال کرده است بطوریکه در شهر چنانچه گاو،گوسفند و بزی بیمار شود و یا برای زایمان دچار مشکل شوند، آنها بسراغش می آیند و خدارا شکر در کارش موفق است درست مانند یک دامپزشک.چندماه پیش عملی را روی بزی انجام داد(قطع عضو بیمار حیوان) و اکنون حیوان سرحال بوده و هرازچندگاهی مادر نیز می شود.....

توانایی آمنه زن تمیم به مداوا و خرید و فروش محدود نمی شود.....او هنوز مادر و مدیری مقتدر در خانواده است و فرزندان او برای انجام کارهایشان با او مشورت می کنند....برایم جالب بود که کار ثبت نام نوه هایش را در مدرسه شخصا انجام داده بود و وقتی فهمیدم یکی از نوه هایش(اورا به نام پدربزرگش تمیم نامیده اند) سال سوم دبیرستان(رشته ریاضی فیزیک) است بسیار خرسند شدم....متاسفانه نوجوانان و جوانان (پسر) بندرکنگ انگیزه و رغبتی به اخذ دیپلم هم ندارند و ترک نحصیل سنت متداول و معمول مدارس راهنمایی و دبیرستان پسرانه شده است. 

وقت خداحافظی متوجه شدم که قصد پوشیدن چادرش را دارد و چنین بزبان آورد:دختر مردم را که نمی شود تنها خانه شان فرستاد...اصرار من بر رد این لطف شان فایده نداشت و چنین گفتند که : (کار کاحم     الله دائم).تاوقتی درب منزل مان باز نشد ایشان مرا ترک نکردند و فهمیدم که جدیت و مسولیت پذیری شان عامل اساسی موفقیت هایشان بوده است.امید که همه مادربزرگ ها سلامت و سالم باشند و سایه مهربان شان همواره مستدام باشد. 

نظرات 24 + ارسال نظر
سیاورشن سه‌شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:07 ب.ظ http://siavarshan.blogsky.com

سلام ...از اینکه می بینم با وجود این همه حاشیه که این روزها در اطراف وبلاگ های زنان هرمزگان وجود دارد شما همچنان پر انرژی کارتان را ادامه می دهید خیلی خوشحالم ... باعث افتخار است ....
همان طور که قبل گفته ام هر کسی را بهر کاری ساخته اند و از کوزه همان برون تراود که در اوست !
گفتگوی جالبی بود بخصوص که شخصیت عجیبی هم حرف می زند ...نمی دانیم چقدر کارش خوب است و چقدر خطرناک ! کاش ازش عکس هم می گرفتی .
آهان یادم آمد : نمی شه !
آنجایی که راجع به ظاهرش نوشته ای برای من جالب تر بود ...

سلام بر پیشکسوت وبلاگ نویسان هرمزگان
همانطور که اشاره کردید گرفتن عکس مقدور نیست حتی به یک عکس 4*3 هم راضی شدم ولی .... خیلی خوش آمدید وباید بگویم از آنجائیکه در این مدت شناخت لازم در زمینه اظهار نظرات تان پیدا کرده ام ،باید بگویم این بزرگواری بی تظاهر شما مایه دلگرمی من خواهد شد...

Mehran سه‌شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:34 ب.ظ http://bnd.blogfa.com

SaLam Faride Khanom Man Shoma Ro Link Kardam Shoma Ham Age Dost Dashtid Mano Be Name Bandar Abbass Link Konid .

Matlabet Ham Kheyli Bahall Bod Be Manam Sar Bezan:X
Yalla Khoda Hafezz

باسلام
متشکرم....بسیار خوش آمدید.حتما خدمت می رسم.

بنده خدا چهارشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:02 ق.ظ

سلام خوشحالم که میبینم پی به ضعف خود برده اید و دوباره مثل سابق بر روی فعالیتهای زنان بندر کنگ متمرکز شده اید و از کارهایی که در حیطه و اختیارات شما نیست فاصله گرفته اید چون شما اگر بتوانید در زمینه فعالیتهای بانوان بندر کنگ به درستی و از روی اخلاص کار کنید شاهکار کرده اید بقیه فعالیتها که بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند پیشکش

سلام بر شما
ولی من خوشحال نیستم که همچنان باید شاهد افکار مردانی باشم که در مدیریت خانواده وظیفه زن را آشپزی،بشور بساب وبچه داری تعریف می کنند و چنانچه زنانی وارد جامعه شدند آنجا نیز از آنان توقع دارند صرفا امورزنان را چارچوب فعالیت های خود قرار دهند.اگر منظورتان وبلاگ دخت کنگ است که بالای صفحه وبلاگ نوشته شده است:زنان- فرهنگی – اجتماعی و اگر منظور، جمعیت بانوان بندرکنگ است که مجوز فعالیت و حتی نام آن (جمعیت فرهنگی اجتماعی بانوان بندرکنگ) می باشد.جامعه ای که زن را از فعالیت محروم سازد جامعه پویایی نیست و بالعکس زنانی که به سایر امورات جامعه بی تفاوت باشند هیچ تضمینی برای موفقیت آنان وجود ندارد.تعامل میان این دو اجتناب ناپذیر است.....تبلیغات برای فعالیت هایی که توسط زنان یک جامعه صورت می پذیرد، تبلیغ برای ان جامعه است تا به همگان بدانند آن جامعه یا شهر پویا و زنده است.چرا از مطرح شدن نام بندرکنگ بوسیله فعالیت های زنان این شهر واهمه دارید؟راستی زمانی ضعف برمازنان مستولی می شود که در فعالیت های انجام شده ضعف داشته و یا ناموفق باشیم.هرچند اصل" هر شکست مقدمه یک پیروزی است "را از یاد نمی بریم.

سنگار چهارشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 04:09 ق.ظ http://nematollah.blogsky.com

سلام
مطلب جالبی بود.واقعآ درمان های سنتی هم قابل بررسی هستند. به هر حال در قدیم این طبیب ها کمک حال مردم بودند.
.
.
سری هم به من بزنید.
به امید تداوم دیدارها

باسلام
وهنوز هم هستند کسانی که درموارد خاص علم این افراد را فراتر از علم پزشکان و متخصصان میدانند....خوش آمدید حتما خدمت می رسیم.

بنگری چهارشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:46 ق.ظ http://www.bangeree.blogsky.com

سلام سرکار خانم عزیز،
بسیار مطلب ارزنده و مفید بود . آن قسمت داغ که بیان فرمودید حتى در کشورهاى خلیج فارس از این نوع درمان استفاده میشود البته نمیشود گفت درمان ولى مردم از قدیم الایام به داغ کردن اعتقاد داشته اند و هنوز هم تعدادى از مردم به این چیز اعتقاد دارند . در کشورهاى خلیج فارس سیخ یا همان آلات ابزار را با پارچه اى دورش را مى پیچیدند و محل مربوطه را داغ میکردند بیشتر پیچ ها پشت گردن و پیشانى بودند .
واقعاً شگفت آور است . طب سنتى این خانم که هم طب حیوانى و انسانى را مشمول میشود جاى تقدیر است و بنظر میرسد کار بسیار خطرناکى هم باشد ولى شخصیت قوى و دلیر بودن این خانم همه مخاطر را به جان گرفته.
موفق باشى .

سلام بر شما
واقعا همینطوره، اگر ایشان آن جرأت و جسارت لازم را نداشتند وارد امورات این چنین ظریف و ریسک ناپذیر نمی شدند.ازتوضیحات مفصل تان که می تواند مکمل مطالب پست باشد ممنونم.خوش آمدید.

bahri چهارشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:10 ق.ظ http://www.geshmesland.blogfa.com

با سلام
مطلب بسیار جالبی بود خسته نباشی
واقعا مطلب شما گوشه ای از طب سنتی مردم جنوب را به رشته تحریر درآورده . درکل انشاءا.. روزی مجموعه ای کامل درمورد طب سنتی مردم جنوب داشته باشیم .
موفق باشی

سلام بر شما
به نکته جالبی اشاره فرمودید،افرادی که در زمینه پزشکی فعالیت می نمایند یا اطلاعاتی دارند با جمع آوری این گفته ها بهتر می توانند آنرا حلاجی و بیان کنند و مرجعی ماندگار برای نسل آینده تدوین نمایند.بسیار خوش آمدید.

مهدی صابری چهارشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:18 ق.ظ http://lengehkarate.blogfa.com/

سلام
با عرض خسته نباشید خدمت خانم قاسمی
مصاحبه جالب و مفیدی بود.
موفق باشید و پایدار

باسلام........متشکرم برادر خوبم.

حاج آغا بومقراض از کودی تلخو چهارشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:39 ب.ظ http://www.kuditalkhoo.blogfa.com

احسنت بر شما .
این است آنچه باید بکنید.

دیگر گذشت آن زمانی که مردان برای زنان تصمیم می گرفتند ! اکنون دوران مشورت،همفکری و تعامل است برادر......پیشنهاد می کنم حتما پاسخی که به کامنت بنده خدا داده شده است مطالعه فرمایید.
جالب اینجاست که آی پی شما و ایشان یکی است !
IP: 217.219.122.37..... خوش آمدید.

بندرجاسک چهارشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:14 ب.ظ http://www.jaski.ir

سلام. گزارش جالبی بود. اتفاقا همچنین شخصی هم در همسایگی ما زندگی می کند و با خواندن گزارشت به سرم زد تا در آینده نزدیک از ایشان هم گزارشی تهیه کنم.
موفق باشی

سلام بر شما
فکر خوبی است برای ماندگار شدن معالجات قدیمی باید آنها را در جایی ثبت کرد.

[ بدون نام ] چهارشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:19 ب.ظ

سلام و خدا قوت

کارتان عالسیت...چه بسیارند از این قبیل زنان و چه کمیابند قاسمیها که انان را به جامعه معرفی کنند....
و نیز هستند مردانی مغرض که می جنگند با زنان مخلص....

سر افراز باشید

سلام برشما
سعی می کنم دینم را به این زنان توانا ادا کنم .... درحقیقت آنان توانا هستند نه ما نسل امروز که با وجود امکانات ،افکار روشن و دانش غره به دنیا و معلومات خود هستیم.... اهداء احترام و ارزش به آنان،احترام به جایگاه زن جنوبی است.

گنو چهارشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:31 ب.ظ http://hormozgani.net

باسلام به نطرمه طبیبون کدیم بی دوا ودرمون زردوک ودرراغ وحتی گرو ازدکترون حالائی بهترن اماباداغ پیچ موافق نهم
البته داغ به حیونن همیشه جوابی دادن خدا بی ای خانوم اصیل حفط بکنت معلومن که مدیریت قوی بی تربیت فرزندونیش هستن و((کارکاحم ....دائم)) اینشودر عمل ثابتی کردن
خانم قاسمی عزیز نخسته ومرسی ازاین پست زیباتون بازم مثل همیشه ..................

سلام بر گنو همیشه سرفراز
ممنون که کابل ادونین و سرازنین....به خانواده خوبتو سلام برسونین.

... چهارشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:54 ب.ظ

جالبه .خوشمون اومد.خسته نباشین.ای ول

خوش اومدین....

جاسم تمیمی چهارشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:52 ب.ظ http://soojeh.blogsky.com

سلام دخت خاله
اوقاتم تلخ کردی با کودی تلخو !!!
موضوع جالبیه . هیچ وقت یادم نمی ره روزی که بیمار شدم و مادرت ( خاله ) لالی را آورد و پشت گوش من بدبخت را تیغ زدن . موفق باشی .
کودی تلخو هم بیخیال ...

سلام پسرخاله خوبم
معلومه تو این مدت شما بیخبر موندین !!! راستی من چرا اوقات شما را تلخ کردم ؟ !
جالبه .از مادرم پرسیدم ،گفت گوش شما از زیر تیغ در رفته ! (بخاطر اعتقادات خاص خودتون) وشما برای معالجه عازم شیراز شدین .... کودی تلخو که مهم نبودهُ نیست و نخواهد بود ....ولی شخصیت و حرمت بانوان برایم مهم است.

شهریار پنج‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:45 ق.ظ http://hoemozgan.mihanblog.com

سلام.نخسسته...
مه هم برگشتم... ولی ایدفعه با دست پر...
www.hormozgan.mihanblog.com

سلام....سلامت بشین....خش هندین.

گل شقایق جمعه 2 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:54 ق.ظ

با سلام خدمت خانم قاسمی
عرض کنم که وب جالب و قشنگی دارید و من به شما خیلی افتخار می کنم که همچین خانم با فرهنگ و باسواد و اجتماعی و... در شهر قشنگ من یعنی کنگ وجود دارد و مشغول به فعالیت است و نگران کودی تلخو هم نباشید فقط چند صباحی بازارش گرم است و خود خسته از میدان بیرون می رود به کوری چشم حسودان برایت آرزوی موفقیت دارم .

سلام خانم گلی
امیدوارم لایق حسن اعتماد و حس خوبتان باشم..... من،شما و دیگر خانم های کنگ می توانیم کنگی زنده و پویا بافعالیت های مثبت بانوان بیافرینیم اگر به خدا توکل داشته و درراه رسیدن به هدفمان پارازیت های دلسردی وخودکم بینی را حذف کنیم وبی توجه به شایعات و افتراها باشیم.تصور من از کودی تلخو هجمه افکار متحجر و کهنه به شکل نوین و امروزی است.

مهرگان جمعه 2 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 06:00 ب.ظ http://bandarmehr.blogfa.com

سلام و خسته نباشید ببخشید دیر اومدم چند روزی رفته بودم سفر شاید در پست بعدی ام به حاشیه های سفرم اشاره کنم

واقعا خسته نباشید به عنوان یک زن هرمزگانی وبلاگتان حرف نداره . از این گزارشتون خیلی خوشم اومد با اجازه برداشتمش

سلام بر خانم مهرگان
شما هروفت تشریف بیارین به موقع است.انشاء الله همیشه به سفر.پس منتظرباشیم سوغاتی های خوبی برامون آوردین....حقیقتش من شما و نوشته هایتان را بسیار قوی و تاثیر گذار تشخیص داده ام (درست مثل نوشته های برادر خوبمان آقای کامیرا/بندرعباس سیتی/ که جایشان خالی است و برادران دلسوزمان آقایان سیاورشن و دکتر ابراهیم و... )و جالب اینجاست همین امروز که کارها ی منزل را انجام می دادم دلم هوای نوشته هایتان کرد.حالا فکر کنید با آن تصوری که شما از وبلاگ دخت کنگ دارین چقدر مرا شرمنده فرمودین....شما صاحب اجازه این !

چوک بندرعباس جمعه 2 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 08:37 ب.ظ http://WWW.BANDER-ABBAS.BLOGFA.COM

سلام خانم قاسمی...
مصاحبه ی خیلی جالبی بود.
دستت درد نکنه...
غیرت و مسولیت پذیری خانم دهباشی تحسین برانگیز است.
از این خانم های زحمت کش و غیور در استانمان خیلی زیادن.
قدرشون بدونیم...
موفق باشی...

سلام بر شما
سلامت بشی کاکا.....خاش هندین.

ارمان جمعه 2 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:52 ب.ظ

باسلام
ایا وبلاگی بنام chookekong.blogfa دیدید
ایا باز هم ازافکار پلید ان است نظر شما چیه؟

سلام بر شما
چه عرض کنم ولا !!!! .....

هرمزگان جمعه 2 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:50 ب.ظ

برایتان متاسفم شما از ان دسته زنانی هستید که می خواهید یک ماجرا رو کشش بدین تا همگان بدانند ورنه ادرس این مزخرف را در وبلاگتان لینک نمی نمودید و به خودتان اجازه تائید هر کامنتی را نمی دادید .برایت متاسفم خانم قاسمی فقط متاسف .
---------------------------------------------------
بسیار خوش آمدید.

بنده خدا یکشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:22 ق.ظ

این چیزایی که نوشتی چه ربطی داره به کارایی که انجام دادی داری توجیه میکنی

شما دنبال چی هستین ؟ چی رو می خواین به چی ربط بدین ؟؟؟؟!!!! واضحتر بیان کنین....

علی نژاد پنج‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:16 ق.ظ

آدرس وبلاگم را یرایتان ارسال می کنم اما هنوز فعال نیست (بروز نیست )http://bandarkong.blogfa.com/

با تشکر....

بدیس شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:14 ب.ظ http://aask.blogsky.com/

سلام٫مصاحبه جالبی بود.ازاین استثنائات تقزیبا همه جا وجود داره مهم اینه که اونارو بشناسیم وبشناسونیم کار قشنگی بود.به فرزاد هم توصیه میکنم با همسایه شون مصاحبه بکنه.سری به ما هم بزن

علی دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 04:36 ق.ظ

حسنا سه‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:00 ب.ظ

سلام .دست مریزاد .دامنه گزارشاتتو ببر بالا زیاد گزارشات رو کلیشه ای نکنید به فکر پیدا کردن مشکلات و مسائل زنان و دختران شهر باشیم تا به راه حلشون هم برسیم .

سلام...در این راه نیازمند راهنمایی های بیشتر شما دلسوزان و صاحبنظران هستیم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد